نوع شناخت، نگاه و اندیشه ی عوام در توقعاتشان رخ می نماید. عوام مثل کودکان زود بهانه می گیرند و زود قانع می شوند و به یک شکلات دل خوش می گردند.
زمانی در یکی از رشته های تخصصی دوره ای برپا بود. حدود 40 نفر در دوره بودند. در محل اسکان، آشپز و سرایدار معتاد بود و همه شب در بام ساختمان بساط منقل به راه می انداخت. از گوشت و بودجه هم دزدی می کرد و بسیار بداخلاق و سخت گیر بود. البته غذا و سرویس دهی هم نامطلوب بود و موجب نارضایتی شده بود. پس از درگیریِ یکی از نخبگان جمع با آشپز به علت مسائل اخلاقی، اعتراض عمومی به وجود آمد و تصمیم به ترک دوره گرفته شد.
مسئول مربوط همه را گرد آورد و ضمن سخن رانی پذیرایی مفصلی کرد. و دو روز مهلت خواست. گمان می رفت دو روز مهلت برای جایگزینی آشپز است، اما در این دو روز بهترین غذاها سرو شد و میوه و دسر مرغوب و فراوان در اختیار گرفت.
بعد مسئول مربوط نتیجه را که جویا شد همه گفتند الحمدلله اوضاع خوب است. آشپز ماند و دزدی ها و بساط اعتیاد ادامه یافت و وقتی چند نفر به مسئول مربوط اعتراض می کردند، می گفت:«برای دو - سه نفر که نمی توانم همه چیز را به هم بریزم؛ بقیه همه راضی هستند.»!
راستی از تغییرات جدید ساختاری در پارسی بلاگ تشکر می کنم. اگر هم مشکلاتی از نوع غیر ساختاری هست، سرتان سلامت.
|