• وبلاگ : جامي از فرهنگ
  • يادداشت : گام نخست در داستان نويسي
  • نظرات : 2 خصوصي ، 7 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    بنام خدا سلام موفق باشي عاليست
    با سلام.
    ضمن پوزش از دوستان، كساني كه مي‏خواهند ادب و گفتمان ياران آقاي خاتمي را ببينند، سري به بخش نظرات وبلاگ روايت فجر بزنند و نظرات اين يادداشت http://revaiat.parsiblog.com/248513.htm را ببينند.
    خوش بختانه پيام محمد تميزكار با امضاي الكترونيكي ارسال شده و قابل تكذيب نيست.
    لطفا مدير محترم هم رسيدگي كنند.

    سلام مجدد...

    در رابطه ي با قسمت اول كه عنوانش ( چگونه مي‏توان داستان‏نويس شد؟ ) است، بايد بگويم بالاخره معلوم نکرديد نويسنده شدن، چقدرش اکتسابي است؟ چه عواملي در اين فن تاثير دارند؟ آيا مثل تست کنکور است و بايد به کلاس رفت يا عوامل انتسابي آينده فرد و نويسنده شدنش را رقم مي زنند؟

    اما قسمت دوم...

    دو عامل را براي کساني که مي توانندهنرمند شوند نام برده ايد :

    1. وجود هوش که ظاهرا انتسابي است و اين يعني 50 درصد کار خارج از قدرت انتخاب و اختيار ماست .

    2. حساسيت، که من نمي دانم اين " حساسيت " چه قدرش در دايره ي قدرت اختيار خود فرد است و آيا حساسيت ذاتي و ارثي است يا من نوعي مي توانم حساسيتم را نسب به محيط کاهش يا افزايش دهم؟

    و در آخر :

    آقا امير عباس!

    يه خورده خودموني حرف بزن، ببينيم چي مي گي !!

    اي بابا!

    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    بازهم مجددا شما را به وبلاگ عهد شباب ــ كه در آن من با يكي از عزيزان اهل سنت بحث مي كنم ــ دعوتتان مي كنم.

    البته اگر مشغله هايتان بگذارند!

    پاسخ

    ببينيد دوست عزيز. هوش نعمت خداداي است که به جز در موارد استثنايي همه دارند! حساسيت را نيز همه دارند چون «آدم» هستند، ولي در برخي بالاتر است و مي توان را افزايش داد. لطفا بحث را پي گيري کنيد.
    به مطالب خوبي در زمينه داستان نويس اشاره كرديد موفق باشيد

    سلام عليكم برادر...

    داستان نويس كه نشدم! .... اما دعا كنيد هنرمند باشم. هنرمند واقعي...

    همان چيزي كه آقا سيد مرتضي آويني مي فرمود:

    هنر آن است كه بميري پيش از آنكه بميرانندت و مبدأ و منشأ حيات آنند كه چنين مرده اند.

    يا علي

    پاسخ

    در ويزاي بهشت آنجا که آورده ام: «ديدم شهادت هديه اي است از طرف خدا که ابتدا بايد بپذيري بعد به آن برسي.» البته از يادداشت هاي خودم پس از جنگ مي باشد که شايد ناخودآگاه به همين معني اشاره دارد. چيزي که واقعاً به آن رسيده بودم. حضرت امير(ع) هم مي فرمايند:«موتوا قبل ان تموتوا». و بعد به قول خودتان طي نظري در وبلاگ ديگرم: ادعاهاي ما گوش فلک را پرکرده، کاش عمل کنيم. واقعا خوب گفتيد کاش عمل کنيم. کاش در گفتن همين جمله ي دعايي صادق باشيم. خيلي ها در اطراف ما هستند که عمل کرده اند و در صحنه هاي سخت خود را نشان داده اند و اگر هنوز هستند براي اين است که ما ببينيم و عبرت بگيريم. شما از اين آدم ها زياد مي شناسيد. کاش عبرت بگيريم. کاش نيروي جواني ما را رهنمون به مصائبي چون غرور و خود بزرگ بيني نکند. کاش ...

    با عرض سلام خدمت دوستان ارجمند

    دلم مي‏خواهد كمي اين‏جانب را درك كنيد. تلاش مي‏كنم در وبلاگ دوستان حاضر شوم، ولي با توجه به انبوه مشكلات گاه اين آرزو بر دلم مي‏ماند.

    لطفاً به حساب كم توجهي نگذاريد.

    دعا بفرماييد.